سفارش تبلیغ
صبا ویژن


محبت، مودت یا عشق در عرفان اسلامی - مهر دلدار


درباره نویسنده
محبت، مودت یا عشق در عرفان اسلامی - مهر دلدار
تماس با نویسنده


لینک دوستان
مرکز مطالعات تحلیلی آرای عرفا و صوفیه
با عضویت در خبرنامه از طریق ایمیل در جریان ثبت آخرین مقالات این وبلاگ قرار می گیرید
عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
محبت، مودت یا عشق در عرفان اسلامی - مهر دلدار


لوگوی دوستان


وبلاگ فارسی

آمار بازدید
بازدید کل :11721
بازدید امروز : 1
 RSS 

  یکی
از مسائلی که در عرفان اسلامی مطرح است بحث محبت
یا مودت و یا عشق می
باشد. در قرآن و روایات هم کلمه محبت و هم مودت بکار رفته است ولی کلمه
عشق فقط در روایات مطرح شده است. در تفاوت این کلمات، بعضی کتابهای لغت
گفته اند که: پایین ترین درجه علاقه، حب است و بالاترین درجه آن عشق است. 

غزالی
دز کتاب کیمیای سعادت که یک کتاب اخلاقی است می گوید: خلاصه اخلاق و عرفان
اسلامی حب خدا است، چون همه مسائل اخلاقی یا مقدمه محبت اند یا نتیجه
محبت. به عنوان مثال در احکام داریم: غیبت نکنید یا دروغ نگویید، منظور
این است که اگر کسی اینگونه عمل کند زمینه محبت خدا را ایجاد کرده است، یا
مثلا"کسی که اهل نماز شب است از آثار و نتایج حب خداست. البته در این
رابطه بعضیها می گویند: محبت همیشه بین دو چیز هم نوع و هم جنس برقرار می
شود و برای تصدیق ادعای خود از ضرب المثل معروف ( کبوتر با کبوتر باز با
باز   کند هم جنس با هم جنس پرواز) استفاده می کنند. این سخن آنها به معنی
آن است که محبت زمانی بین دو چیز برقرار می شود که مجانست میانشان باشد،
پس چون انسان مادی است و خدای متعال مجرد، بنابراین معنا ندارد که انسان
عاشق خدا شود ؟ این شبهه هم از دیدگاه عقلی و هم از نگاه نقلی مردود است،
اما از نظر عقلی می گوییم: انسان یک جسم دارد و یک روح، روح انسان مجرد
است وچون قبلا" اشاره کردیم همجنس به همجنس علاقمند می شود و روح انسان با
خدا همجنس است ( و نفخت فیه من روحی...) پس انسان می تواند عاشق خدا باشد.


از
دیدگاه نقلی هم می توان اینگونه مطلب را بیان کرد: هرکس منکر محبت انسان
به خدا شود چیزی از دین اسلام و قرآن خدا نمی داند چراکه در کتاب قرآن،
خداوند هم محبتش به انسان و هم محبت وی به خودش را  مطرح کرده است و موید
این سخن سوره مائده آیه 54 می باشد(...ویحبهم و یحبونه...)


همچنین
در ادبیات عرفانی درباره حب خدا داستانهای زیادی نقل شده است. به عنوان
مثال در ادامه یکی از داستانهای حضرت سلیمان(ع) را می آوریم:


روزی
حضرت سلیمان (ع) از جایی عبور می کردندکه دیدند دو گنجشک نر و ماده با هم
دعوا می کنند، گنجشک ماده از دست گنجشک نر ناراحت بود . حضرت سلیمان(ع)
علت ناراحتی گنجشک ماده را جویا شد.گنجشک ماده در پاسخ گفت که گنجشک نر با
من صادق نیست وبه من دروغ می گوید که مرا دوست دارد ، ولی من می دانم که
او گنجشک دیگری را هم دوست دارد و در یک دل محبت دو نفر جای نمی گیرد.
حضرت سلیمان(ع) بعد از دیدن این صحنه و شنیدن حرفهای گنجشک ماده ، بسیار
غمگین شد و چهل شبانه روز گریست و فرمود: گنجشک ماده حرف خوبی زد، در یک
دل محبت دو نفر جای نمی گیرد و اگر گسی به غیر خدا علاقه داشته باشد دیگر
نمی تواند عاشق خدا باشد.


همانطور که قبلا" گفتیم پایین ترین درجه علاقه، محبت است، در اینجا لازم است به چند مساله اشاره داشته باشیم که عبارتند از:


الف) تعریف محبت        ب)راه پیدایش محبت          ج)اسباب تقویت محبت           د)موانع محبت


در ادامه به توضیح موارد بالا می پردازیم.


الف)
تعریف محبت: ادراک لذت مناسب با طبع انسان را محبت گویند، پس اگر کسی
ادراک و فهم نداشته باشد هیچ وقت عاشق هم نمی شود. نکته مهمی که در اینجا
مطرح می شود رابطه فهم ودرک با محبت است. ابتدا این نکته را می گوییم که
فهم سه مرحله دارد که عبارتند از : فهم حسی، فهم خیالی و فهم عقلی. اگر
کسی فهمش در حد محسوسات باشد محبتش در حد و اندازه امور حسی است و کسی که
فهمش در حد خیالات باشد اندازه محبتش در حد تخیلات است و همچنین اگر کسی
درک و فهمش در حد معقولات باشد محبتش از دو قسم قبلی بیشتر است. نتیجه
آنکه:


لذت
و محبت و عشق انسان تابع فهم و درک اوست و کمترین علاقه و محبت در انسان
های مادی گرا و ظاهر بین است که دائما" در فکر شهوت و پول و مقام هستند
وبالاترین درجه علاقه و محبت در انسانهایی است که واقعا" عاشق خدا هستند و
همانطور که گفیم لذت این انسانها از نوع لذت عقلانی است.


ب)
راه پیدایش محبت : امیر المومنین علی(ع) در روایتی می فرمایند: الانسان
عبید الاحسان (انسان برده احسان است) اگر کسی به انسان نیکی کند انسان چه
بخواهد و چه نخواهد عاشقش می شود. راه دیگر ایجاد محبت این است که انسان
علم پیدا کند به اینکه کیست و چه کسی همانند خودش است، مثلا" سیگاری به
سیگاری علاقه دارد، همشهری به همشهری و ...


ج)
اسباب تقویت محبت: خواندن کتابهای اخلاقی و عرفانی، محبت را زیاد می کند-
انس گرفتن با معشوق که باید این انس گرفتن با خدا و اهل بیت(ع) به اندازه
باشد- داشتن کمالات: اگر کسی کمالات داشته باشد ولو به انسانی هم کمک نکند
انسان به او علاقمند می شود ، حال اگر همین انسان بداند که خداوند متعال و
ائمه اطهار چقدر کمالات دارند و چقدر احسان کرده اند قطعا" به آنها محبت
زیاد پیدا می کند


د)
موانع محبت: مهمترین مانع محبت ، مخالفت و سرپیچی کردن است. اگر انسان بر
خلاف رضای محبوب عمل کند محبت او نسبت به محبوب کم می شود ، مثلا" اگر کسی
که امروز گناه می کند و کم کم گناهان بیشتری مرتکب می شود محبت خدا هم به
تدریج از دلش می رود.


همانطور
که قبلا" هم اشاره کردیم بالاترین درجه محبت ، عشق است. برای توضیح بیشتر،
عشق را به سه نوع تقسیم کرده اند که عبارتند از : عشق حقیقی، عشق مجازی،
عشق غلط


الف)عشق حقیقی: عبارتست از عشق به کمال مطلق که فقط و فقط خداست. پس اگر کس عاشق خدا شد عشقش ناب و حقیقی است.


ب)عشق
مجازی: اگر کسی عاشق اهل بیت(ع)، مسجد، دعا و نماز و...شود عشقش مجازی
محسوب می شود. کلمه مجاز در اصل مجوز بر وزن مفعل یعنی محل تجاوز وعبور
است بدین معنی که اگر کسی از مرحله ای تجاوز کند وبه مرحله دیگری برسد به
آن مجاز گویند. وقتی انسان به اهل بیت(ع) و مسجد و...علاقه زیادی داشته
باشد کم کم عاشق خدا می شود و اینکه می گویند مجاز، انسان را به حقیقت می
رساند همین است


ج)
عشق غلط: عشق به انجام دادن گناهان ، عشق به چیزهایی که خدا و پیامبر (ص)
انسانها را از آن نهی کرده اند وباعث دوری از خدا می گردند عشقهای غلط
نامیده می شوند.


برخی
به اشتباه تقسیم بندی بالا را رد کرده و عشق را بر دو نوع حقیقی ومجازی
دانسته و عشق غلط را داخل در عشق مجازی کرده وعشق غلط را مقدمه رسیدن به
حقیقت می دانند.


سوالی
که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که عشق به پدر و مادر و همسر و
فرزند و ...چه نوع عشقی است؟ پاسخ اینست که اگر کسی پدر و مادر و همسر و
فرزندش و... را به خاطر فرمان خداوند دوست داشته باشد در آن صورت عشقش
مجاز است و این نوع دوست داشتن فرد را به خدا نزدیکتر می کند و عاشقترش می
سازد


و سخن آخر اینکه: عشق دریایی است بی کران، موضوعی که هرچه درباره آن گفته شود ناچیز و کم خواهد بود..



نویسنده : مرتضی مرادی » ساعت 7:32 عصر روز سه شنبه 88 آبان 19